گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هجدهم
بخش چهارم: سوره ي شوري




اشاره
نشانههاي توحید در آفاق و انفس اقسام وحی و ارتباط با خدا دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله، اجر رسالت لزوم مشورت
بین مؤمنان وجود موجودات زنده در آسمانها صحنههاي رستاخیز ، ص: 257
اول: سیماي سورهي شوري
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز
کلیات
شوري در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمده و داراي 53 آیه، 866 کلمه و 3577 حرف است. این سوره » سورهي
در ترتیب نزول است و اندکی قبل از هجرت فرود آمده، (« زخرف » و قبل از سورهي « سجده » شصت و یکمین سوره (بعد از سوره
سبب نامگذاري .« حم عسق » شوري و » : اما در چینش کنونی قرآن کریم چهل و دومین سوره است. نامهاي این سوره عبارتاند از
آیهي 38 این سوره است که مسلمانان را به « شوري » حروف مقطعهي اولین آیه و سبب نامگذاري آن به « حم عسق » این سوره به
مشورت دعوت میکند. در مورد فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که هر کس سورهي
تذکر: روشن است «1» . شوري را تلاوت کند، از کسانی است که فرشتگان بر او رحمت میفرستند و براي او طلب آمرزش میکنند
که این آثار براي کسانی است که همراه با قرائت، به تدبّر در محتوا و عمل طبق دستورات سورههاي قرآن میپردازند. تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 258
ویژگی ها
صفحه 83 از 132
دار است و بیشتر به مباحث اخلاقی توجه کرده است. « حم » این سوره سومین سورهي
اهداف
هدف سورهي شوري همچون دیگر سورههاي مکی، بیان اصول دین است، یعنی به توحید، نبوت و معاد میپردازد، اما در این سوره
است. « وحی و نبوت » تأکید بر محور اساسی
مطالب
مهمترین مطالب سورهي شوري عبارتاند از: الف) عقاید: 1. اشاراتی به دلایل توحید و نشانههاي خدا در آفاق و انفس (در آیات
3. اقسام وحی و ارتباط خدا با پیامبران ؛(46 - 2. طرح مسألهي معاد و سرنوشت کفار در قیامت (در آیات 44 ؛( 29 و 32 ،12 ،11
2. دعوت به توبه (در ؛( 4. نبوت پیامبر اسلام (در آیات 2 و 52 ). ب) اخلاق: 1. دعوت به استقامت (در آیهي 15 ؛( (در آیهي 51
5. نکوهش ؛( 4. فرونشاندن آتش خشم (در آیهي 37 ؛( 3. دعوت به دوري از گناهان کبیره و فواحش (در آیهي 37 ؛( آیهي 25
7. دعوت به عفو و صلح ؛( 6. دعوت به انفاق (در آیهي 38 ؛( طغیان، لجاجت، دنیاپرستی و جزع در مقابل مشکلات (در آیهي 48
(در آیهي 40 ). ، ص: 259 د) داستانها: 1. گزارشی از زندگی نوح علیه السلام و آغاز رسالت از
2. گزارش از وصیت ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام به اقامهي دین (در آیهي 13 ). ه) مطالب فرعی: ؛( زمان او (در آیهي 13
3. راه مستقیم الهی ؛( 2. نتایج اعمال انسانهاي نیک اعمال (در آیهي 22 ؛( 1. دعوت به شور و مشورت بین مؤمنان (در آیهي 38
5. ارائهي صفات مؤمنان و اخلاق و حکمت آنها (در ؛( 4. گزارش صحنههاي مختلفی از قیامت (در آیهي 45 ؛(53 - (در آیات 52
8. نزول ؛( 7. استغفار فرشتگان براي اهل زمین (در آیهي 5 ؛( 6. گسترش رزق و تنگی آن و حکمت آنها (در آیهي 27 ؛( آیهي 37
10 . مصیبتهاي ؛( 9. دوستی خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله، اجر رسالت او (در آیهي 23 ؛( قرآن به زبان عربی (در آیهي 7
11 . وجود موجودات زنده در آسمانها (در آیهي 29 ). *** تفسیر قرآن مهر جلد ؛( انسان، حاصل اعمال خود او (در آیهي 30
هجدهم، ص: 261
دوم: محتواي سوره شوري
اشاره
قرآن کریم در آیات اول تا چهارم سورهي شوري به حروف مقطعه و مسألهي وحی و صفات خداي متعال اشاره میکند و
4. حم* عسق* کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَإِلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ* لَهُ مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ - میفرماید: 1
الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ حا، میم. عین، سین، قاف. این چنین خداي شکستناپذیر فرزانه به سوي تو و به سوي کسانی که پیش از تو بودند
. وحی میکند. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است فقط از آنِ اوست؛ و او بلند مرتبه [و] بزرگ است. نکتهها و اشارهها: 1
حروف مقطعه، عبارتاند از رموزي بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله که تفسیرهاي متعددي براي آنها شده است و ما در ابتداي
سورهي بقره، آل عمران و ... مطالبی در مورد این حروف بیان کردیم و در نهایت گفتیم که این حروف میتواند اشاره به آن باشد
که این قرآن، به صورت معجزهآسا از همین حروف معمولی ساخته شده است؛ اگر میتوانید مثل آن را بیاورید. 2. برخی مفسران
برآناند که سورههایی که با حروف مقطعهي مشابه شروع میشوند، محتواي مشابه نیز دارند؛ یعنی ارتباطی بین حروف مقطعه و
دارد، جامع « المص » دارند مشابه است و محتواي سورهاي که « الم » محتواي سوره وجود دارد، به طوري که محتواي سورههایی که
صفحه 84 از 132
در هفت سوره از قرآن « حم » 3. حروف ، ص: 262 «1» . است « ص» و سورهي « الم » محتواي سورههاي
آمده است؛ یعنی سورههاي مؤمن، فصلت، شوري، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف. در برخی احادیث روایت شده که حاء اشاره به
رحمان و میم اشاره به مجید و عین اشاره به علیم و سین اشاره به قدوس و قاف اشاره به قاهر است که از صفات و نامهاي خداست.
4. خدا قرآن و همهي کتابهاي آسمانی را از سرچشمهي قدرت و حکمت خویش نازل کرد؛ همان خدایی که مالکیت و «1»
حاکمیت مطلق آسمانها و زمین را دارد و بر اساس همین مالکیت سرنوشت موجودات را مشخص میسازد، با حکمت خویش از
طریق وحی به آنها برنامه میدهد. آري؛ او بلندمرتبه و بزرگ است. 5. در این آیات به پنج صفت خدا اشاره شده است که
« کذلک » . که همهي این صفات با نزول وحی و قرآن در ارتباطاند. 6 « عزیز، حکیم، مالک هستی، بلندمرتبه و عظیم » : عبارتاند از
(این چنین) اشاره به حروف مقطعه است که قرآن و کتابهاي آسمانی دیگر با همین حروف معمولی نازل شدهاند، یا این که اشاره
به محتواي سوره و مطالب بلند آن است که همه جا سرچشمهي وحی خداست. آموزهها و پیامها: 1. قرآن از همین حروف معمولی
. ساخته شده است (اگر میتوانید مثل آن را بیاورید). 2. وحی جلوهاي از عزّت، حکمت، مالکیت، بلندمرتبگی و بزرگی خداست. 3
4. وحی و صفات الهی را به همهي پیامبران به صورت همگون وحی میشده است. ، ص: 263
بشناسید (و حرکت خود را در آن راستا قرار دهید). *** قرآن کریم در آیات پنجم و ششم سورهي شوري به شرك و پیامدهاي
زلزلهآساي آن و وظایف فرشتگان و پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 5 و 6. تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ
وَالْمَلَائِکَ ۀُ یُسَ بِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ* وَالَّذِینَ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ
عَلَیْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ نزدیک است آسمانها از فرازشان بشکافد؛ و فرشتگان با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند، و
براي کسانی که در زمین هستند طلب آمرزش میکنند؛ آگاه باشید که فقط خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. و کسانی که غیر
از او سرپرستانی گزیدهاند، خدا نگهبان بر (اعمال) آنان است؛ و تو حمایتگر آنان نیستی. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد متلاشی
شدن آسمانها دو تفسیر ارائه شده است: الف) مقصود آن است که نزدیک است آسمانها در اثر شرك و بتپرستی مشرکان
متلاشی شوند و این کنایه از بزرگی گناه شرك است. ب) منظور آن است که نزدیک است آسمانها در اثر نزول قرآن متلاشی
و در این جا هر دو تفسیر میتواند «1» شوند که کنایه از عظمت وحی الهی است. هر دو تفسیر شاهدي در آیات دیگر قرآن دارند
اما با توجه به آیهي بعد، تفسیر اول مناسبتر است. 2. فرشتگان که به تسبیح و ستایش خدا مشغولاند براي مردم «2» مورد نظر باشد
طلب آمرزش و استغفار میکنند؛ یعنی برخی مشرکان بیدار شده و ایمان میآورند و فرشتگان براي آمرزش آنان دعا میکنند و یا
.3 ، ص: 264 «4» . لغزشهایی دارند که فرشتگان براي آنان استغفار میکنند «3» این که برخی مؤمنان
در این آیات وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر مشرکان لجوج بیان شده است. او وظیفه ندارد که وکیل و کارساز مردم
باشد و آنها را مجبور به ایمان کند، وظیفهي پیامبران و مبلغان دینی همان تبلیغ دین و هشدار و بشارت است؛ چون خدا میخواهد
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . مردم آزاد باشند و راه او را با اختیار خود پیدا کنند و بپیمایند؛ چرا که ایمان اجباري ارزشی ندارد
فرشتگان موجوداتی پرستشگر و خیرخواه هستند. 2. برخی امور (همچون شرك) آنقدر عظیماند که نزدیک است آسمان را در هم
بریزند (پس بدان نزدیک نشوید). 3. راه بازگشت به سوي لطف و آمرزش الهی باز است. 4. خدا به حساب مشرکان خواهد رسید
(پس مراقب باشند). 5. مبلغان دینی، وکیل (و اجبار کنندهي) مردم نباشند. ***
اهداف نزول قرآن
قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سورهي شوري به واضح بودن قرآن و هدف رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و دو دسته شدن
مردم و فرجام ستمکاران اشاره میکند و میفرماید: 7 و 8. وَکَ ذلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ یَوْمَ
صفحه 85 از 132
الْجَمْعِ لَا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ* وَلَوْ شَ اءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّۀً وَاحِ دَةً وَلکِن یُدْخِلُ مَن یَشَ اءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا
، ص: 265 لَهُم مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِ یرٍ و این چنین، خواندنیِ عربی (: واضح) را به سوي تو وحی کردیم،
براي اینکه (مردم) امّالقري (: مکه) و کسانی را که پیرامون آن هستند هشدار دهی، و نسبت به روز جمعآوري (مردم در قیامت)
که هیچ تردیدي در آن نیست هشدار دهی؛ دستهاي در بهشتاند و دستهاي در شعلهي فروزان (آتش) اند! و اگر (بر فرض) خدا
میخواست، حتماً آنان را یک امّت قرار میداد ولیکن هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) در رحمت خود داخل میکند؛ و
امّ القري (: اساس و مادر آباديها و شهرها) یکی از نامهاي » . ستمکاران هیچ سرپرست و یاوري برایشان نیست. نکتهها و اشارهها: 1
مکه است؛ چرا که این شهر مرکز اسلام بود و از آن جا اسلام به روستاها و شهرها و کشورهاي دیگر راه یافت و هنوز هم مرکز و
و هدف نزول آن اشاره شده است که همان «2» 2. در این آیه به خواندنی بودن و واضح بودن قرآن «1» . قبلهي مسلمانان است
هشدار به مردم است. هر چند بشارت و هشدار هر دو از اهداف قرآن و رسالت است اما از آن جا که روي سخن این آیات با
مخالفان است، بر هشدار تأکید شده است. 3. اگر هدف پیامبر صلی الله علیه و آله جهانی است، چرا این آیه، مردم مکه را هدف
هشدار معرفی کرده است؟ اولًا، اعلام رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله مراحلی داشت که از هشدار به خویشاوندان شروع شد و
پیامبر صلی الله علیه و آله در این راستا «3» . سپس هشدار به قوم او و مردم مکه و در پایان هشدار به همهي جهانیان مطرح شد
نامههایی به ، ص: 266 سران ایران، مصر و روم نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. ثانیاً، هشدار به
مردم مکه و اطراف آن تأکید بر هشدار به یک منطقهي خاص است نه نفی هشدار به همهي مردم سایر مناطق جهان. 4. یکی از
است و منظور از آن جمع شدن همهي مردم در رستاخیز یا جمع بین ارواح و اجساد یا جمع بین انسان « یوم الجمع » نامهاي رستاخیز
البته مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد. 5. اگر خدا میخواست «1» . و اعمالش و یا اجتماع ظالمان و مظلومان است
مردم را یک امت میکرد و همه را مجبور میساخت که پیرو یک آیین و پیامبر باشند، ولی از آن جا که ایمانِ اجباري رشدآور
نیست و ارزش ندارد، این کار را نکرد؛ سنت الهی این است که مردم آزاد باشند و خود راه بهشت یا دوزخ را انتخاب کنند تا
حجّت بر آنان تمام شود. 6. در این آیات به دو گروه بهشتی و دوزخی اشاره شده است؛ گروه دوم ستمکارند و در رستاخیز تنها
معناي وسیع آن است « ظالمان » مشمول رحمت الهی میشوند. 7. مقصود از «2» میمانند ولی گروه اول که مؤمنان عدالتپیشهاند
. که شامل ستم کنندگان بر دیگران و بر خویش (یعنی شرك) میشود، که هر دو گروه از داشتن یاور در رستاخیز محروم هستند. 8
به معناي کسی است که بدون درخواست و بر اساس حکم ولایت و سرپرستی « ولیّ » ؟ در چیست « نصیر » و « ولیّ » تفاوت واژهي
کمک و حمایت میکند، اما نصیر کسی است که پس از درخواست، به کمک انسان میآید و ستمکاران در رستاخیز از هر دو نوع
، ص: 267 حمایت محروماند. آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی خواندنی و واضح است که با هدف
هشدارگري نازل شده است. 2. هدف رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار به مردم در مورد رستاخیز است. 3. مکه، شهر
مرکزي اسلام است. 4. مبلغان دینی شهر خود را در اولویت تبلیغی قرار دهند. 5. خدا نمیخواهد مردم همه یکسان باشند و یکسان
بیندیشند و یکسان عمل کنند (بلکه آزادي عمل و ارادهي آنها مطلوب خداست). 6. فرجام ستمکاران تنهایی است. 7. مردم در برابر
قرآن و پیامبر به دو دستهي مؤمنان عدالتپیشهي بهشتی و ستمکاران دوزخی تقسیم میشوند (شما در کدام گروه هستید؟). ***
. قرآن کریم در آیات نهم و دهم سورهي شوري با اشاره به صفات سرپرست حقیقی، به نفی شرك میپردازد و میفرماید: 9 و 10
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَهُوَ یُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ* وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ ذلِکُمُ
اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ بلکه آیا غیر از او سرپرستانی گزیدهاند، و (حال آنکه) فقط خدا سرپرست است، و او مردگان را
زنده میکند، و او بر هر چیزي تواناست؟! و هر چیزي را که در آن اختلاف کردید، پس داوري آن با خداست؛ این خدا پروردگار
من است؛ تنها بر او توکّل کردهام و تنها به سوي او باز میگردم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به خطاي کافران ستمکار اشاره
صفحه 86 از 132
شده که همان انتخاب سرپرستان (و معبودان) غیر خدا در دنیاست. آري؛ کسانی که غیر از خدا را به عنوان سرپرست برمیگزینند
2. در این آیات به صفات افراد لایق ولایت و در رستاخیز بییاور و سرپرست میمانند. ، ص: 268
سرپرستی انسان اشاره شده است که عبارتاند از: الف) زنده کنندهي مردگان باشد و رستاخیز و فرجام کار انسان به دست او باشد.
ب) به هر کاري توانا باشد و همچون بتان ناتوان نباشد. ج) داور نهاییِ اختلافات انسانها باشد و بتواند حقّ مظلوم را از ظالم
بازستاند و به اختلافات مردم در عقاید، احکام، حقوق و غیر آن رسیدگی کند. آري؛ کسی که این صفات را ندارد، همچون
غیر خدا همان پذیرش ولایت غیر « سرپرستیِ » معبودان و سرپرستان کافران و ستمکاران، شایستگی ولایت را ندارند. 3. مقصود از
خداست که مستلزم نوعی اطاعت و عبادت اوست. این امور فقط سزاوار خداست و پذیرش ولایت غیر او حرام است، مگر در
مواردي مثل ولایت پیامبران و امامان و مانند آن که اجازه داده شده است. 4. در این آیه به ربوبیّت و پرورشدهندگی خدا اشاره
شده است که خود دو بعد دارد: الف) بعد ربوبیت تکوینی که به ادارهي نظام آفرینش بازمیگردد. ب) بعد ربوبیت تشریعی که
بیانگر وضع قوانین و ارشاد مردم است. البته در بعد اول، توکّل بر خدا و در بعد دوم بازگشت به دستورات الهی لازم است. از این
5. مقصود از توکّل همان تکیه بر خداست؛ یعنی انسان در حین تلاش «1» . رو در این آیات به توکل و بازگشت اشاره شده است
لازم، کار را به خدا واگذار کند و از او کمک و توفیق بخواهد، این به معناي در خانه نشستن و تنبلی و سستی نیست. تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 269 آموزهها و پیامها: 1. خدا تنها سرپرست حقیقی شماست، پس غیر او را به ولایت و سرپرستی برنگزینید.
2. سرپرست حقیقی، احیاگر، توانا و داورِ نهایی است. 3. حکم خدا را معیار داوري در اختلافات قرار دهید. 4. سرپرست و
پروردگار خود را بشناسید و بر او توکّل کنید و به سوي او بازگردید. *** قرآن کریم در آیهي یازدهم و دوازدهم سورهي شوري
به صفات و افعال خدا اشاره کرده، میفرماید: 11 و 12 . فَاطِرُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجاً
یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِ یرُ* لَهُ مَقَالِیدُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
شکافنده (و آفریننده) ي آسمانها و زمین است؛ همسرانی از (جنس) خودتان براي شما قرار داد، و از دامها (نیز) جفتهایی (قرار
داد)، در حالی که شما را بدین (وسیله) میآفریند؛ هیچ چیزي مثل او نیست و او شنوا [و] بینا (ي حقیقی) است. کلیدهاي آسمانها
و زمین فقط از آنِ اوست؛ روزي را براي هرکس بخواهد (و شایسته بداند)، گسترده میسازد و (یا) تنگ میگرداند؛ [چرا] که او به
هر چیزي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به شکافتن و آفرینش آسمانها و زمین (و آنچه در آنهاست) اشاره شده است؛
2. همسران شما را از جنس ، ص: 270 «1» . آفرینش از عدم، که نشانهي قدرت و علم خداست
خودتان آفرید، که از طرفی مایهي آرامش روح و جان شما و از طرف دیگر موجب تکثیر و بقاي نسل انسان شوند. 3. یکی از
او وجودي بینهایت و داراي صفات نامحدود «2» ، که هیچ چیز مثل و مانند او نیست «1» ویژگیهاي منحصر به فرد خدا آن است
است اما موجودات دیگر محدود و غالباً جسمانیاند، پس هیچ کس و هیچ چیز مانند خدا نیست و صفات او قابل مقایسه با صفات
موجودات دیگر نیست و اصلًا مفاهیمی که در مورد غیر خدا به کار میبریم، مثل دور، نزدیک، حال، آینده، بزرگ، کوچک و ...
هیچ کدام در مورد خدا معنا ندارد، ولی از آن جا که ما ناچاریم در مورد خدا صحبت کنیم و الفاظی غیر از الفاظ و مفاهیم انسانی
نداریم، این الفاظ را به کار میبریم. و اگر صفات خدا را همانند صفات انسان بدانیم، به نوعی تشبیه گرفتار شدهایم که خدا از آن
کلیدها) در این جا کنایه از تسلّط کامل بر چیزي است، همان طور که میگوییم کلید فلان کار به دست ) « مقالید » .4 «3» . منزّه است
من است در این جا هم میگوید: کلیدهاي آسمانها و زمین به دست خداست، یعنی خزاین و ذخایر آنها در اختیار خداست و به
هر کس صلاح بداند طبق برنامهي خاصی میدهد. 5. روزي انسان گاهی مادي و گاهی معنوي است و کم و زیاد شدن روزي
مادي انسانها براساس مصلحت و براي آزمایش افرادست و گاهی موجب عذاب آنها میشود. البته این که رزق به دست خداست
بدان معنا نیست که انسان تلاش نکند چون خدا کارها را با اسباب انجام میدهد. ، ص: 271 رزق از
صفحه 87 از 132
وي جو، مجو از زید و عمر مستی از وي جو، مجو از بنگ و خمر مولوي 6. کم و زیاد شدن رزق به دست خداست، اما کم و زیاد
کردن آن به خاطر ناتوانی و جهل نیست که کلید ذخایر جهان به دست اوست و او داناي به همه چیز است و طبق مصلحتسنجی
عمل میکند. آموزهها و پیامها: 1. همسر هدیهاي الهی است که عامل تکثیر و گسترش نسل انسان است. 2. خدا و صفات او را
همانند موجودات، محدود نپندارید. 3. صفات خدا را بشناسید (تا خداشناستر شوید). 4. رزق (مادي و معنوي) شما به دست کسی
است که صاحب اختیار ذخایر جهان و داناي به همه چیز است (پس اگر رزقتان را کم و زیاد کرد، بدانید که مصلحتی را در نظر
داشته است). ***
چرا خدا همه مردم را یک ملت قرار نداد؟
قرآن کریم در آیات سیزدهم و چهاردهم سورهي شوري به پیامبران اولوالعزم و اهداف وحدتآفرین آنها و مخالفت تفرقهانگیز
مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 13 و 14 . شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحاً وَالَّذِي أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی
وَعِیسَ ی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِي إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ* وَمَا تَفَرَّقُوا
إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَاً بَیْنَهُمْ وَلَوْلَا کَلِمَۀٌ سَبَقَتْ مِن رَبِّکَ إِلَی أَجَلٍ مُسَ مّیً لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتَبَ مِنْ بَعْدِهِمْ
لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ ، ص: 272 براي شما مقرر کرد از دین، آنچه را که نوح را بدان سفارش کرد و
آنچه را به سوي تو وحی کردیم و آنچه را که ابراهیم و موسی و عیسی را بدان سفارش کردیم، که دین را برپا دارید و در آن
تفرقه افکنی نکنید. بر مشرکان گران است آنچه آنان را به سویش فرا میخوانید. خدا هر کس را بخواهد به سوي (رسالت) خود
برمیگزیند و کسی را که بازگردد، به سوي خود راهنمایی میکند. و پراکنده نشدند مگر پس از آنکه علم براي آنان (حاصل)
آمد؛ به خاطر ستم (و حسدي) که در میانشان بود، و اگر نبود سخنی (سنت گونه) از طرف پروردگارت (در مورد مهلت دادن به
مخالفان) تا سرآمد معین که از پیش مقرر شده است، حتماً در میان آنان داوري میشد؛ و قطعاً، کسانی که بعد از آنان کتاب را به
ارث بردند، در مورد آن (کتاب) در شکی تردیدآمیز هستند؛ نکتهها و اشارهها: 1. ادیان الهی در توحید و اصول عقاید و مبانی
هماهنگاند، هر چند بر اساس تکامل جامعهي انسانی قوانین فرعی متفاوتی داشتهاند که در دین اسلام به تکامل نهایی رسیده است.
2. در این آیه به دو هدف اساسی پیامبران الهی، یعنی توحید و وحدت اشاره شده است. پیامبران براي مبارزه با شرك و تفرقهي
. جامعهي انسانی آمدهاند، اما مخالفان آنان به دنبال خرافات، شرك و تفرقه هستند و توحید و وحدت براي آنان گران است. 3
سرکشی و ستمکاري عامل تفرقه افکنی مشرکان است و گرنه آنها ناآگاه نیستند و حجّت بر آنان تمام شده است. 4. در برخی
امام است و آن چیزي که گفته شده در ،« دین را برپا دارید » احادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که مخاطب جملهي
، ص: 273 البته مقصود اینگونه احادیث آن «1» . مورد آن تفرقه نکنید، امام علی علیه السلام است
است که ولایت امام علی علیه السلام از ارکان دین است که نباید در آن اختلاف کرد و امام بزرگترین مخاطب این آیه است که
در اصل به معناي راه روشن است و به ادیان الهی نیز شریعت گفته میشود؛ چرا که راه روشن « شرع » . باید دین را به پا دارد. 5
سعادت را نشان میدهند. 6. در این آیات به پنج پیامبر، یعنی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه
و آله اشاره شده است که این پیامبران اولوالعزم، یعنی صاحب دین هستند. آغاز گر این راه نوح پیامبر علیه السلام است که در اول
ذکر شد و بزرگترین آنها پیامبر اسلام است که مقدم بر بقیه ذکر شده است. 7. تعبیري که براي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به
است، اما تعبیري که براي پیامبران دیگر به کار رفته وصیت و سفارش است. این مطلب نشان دهندهي اهمیت « وحی » ، کار رفته
اسلام است و یا این که برخی مطالبی که در ادیان دیگر در حد سفارش مطرح بوده، در اسلام به صورت وحی بیان شده که حتماً
اجرا شود. 8. گزینش پیامبران و افراد بستگی به خواست خدا دارد، البته خواست خدا بر اساس شایستگی افراد است. 9. توبه و
صفحه 88 از 132
بازگشت زمینهساز هدایت به سوي خداست. آري؛ اگر کسی گامی به سوي خدا بردارد، خدا چند گام به سوي او برمیدارد و
دست او را میگیرد و به مراتب بالاترِ هدایت رهنمون میشود. 10 . یکی از سنتها و قوانین تاریخی- اجتماعی خدا این است که به
مخالفان دین و تفرقهافکنان تا مدّت معینی مهلت میدهد تا بر خلافکاري و عذاب خود بیفزایند. ، ص:
274 و اگر خدا میخواست میتوانست سریعاً به حساب ستمکاري آنان رسیدگی و آنها را مجازات کند. آموزهها و پیامها: 1. دین
اسلام، عصارهي ادیان بزرگ است. 2. هدف پیامبران، برپایی دین توحیدي و وحدت است. 3. مشرکان با پیامبران و دین و وحدت
سر ناسازگاري دارند. 4. اگر وحدت میخواهید، به سوي دین و رهبران الهی بروید و از شرك دوري گزینید. 5. توبه و بازگشت
به سوي خدا زمینهساز هدایت الهی است. 6. سرچشمهي تفرقه افکنیها، ستمکاري و سرکشی است. 7. مهلت دادن موقت به
مخالفان از قوانین حتمی الهی است. 8. از ظلم و حسد دوري گزینید که تفرقه آفرین است. 9. تردید و سوءظن به کتابهاي
آسمانی سابقهاي دیرینه دارد. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي شوري با بیان چند برنامهي سازنده، وظیفهي پیامبر صلی
الله علیه و آله را در برابر مخالفان روشن میسازد و میفرماید: 15 . فَلِذلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا
أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّۀَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِ یرُ و
به همین خاطر، پس (مردم را به سوي دین) فراخوان و همانگونه که فرمان داده شدي پایداري کن و از هوسهایشان پیروي نکن و
به کتابی که خدا فرو فرستاده ایمان آوردم و فرمان داده شدم تا در میان شما عدالت (پیشه) کنم؛ خدا پروردگار ما و » : بگو
پروردگار شماست؛ کردارهاي ما تنها براي ماست و کردارهاي شما تنها براي شماست؛ هیچ حجّت (و بحثی) بین ما و بین شما
، ص: 275 نکتهها و «. نیست؛ خدا بین ما و شما جمع میکند و فرجامِ (همه) فقط به سوي اوست
اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که به خاطر این که اصول ادیان الهی واحد است و یا به خاطر مخالفتهاي مشرکان با دین و
این وظیفهي تمام رهبران الهی و مبلغان دینی است. 2. به «1» . وحدت، مردم را به سوي آیین الهی فراخوان و از تفرقه نجات بده
پیامبر صلی الله علیه و آله دستور استقامت داده شده است؛ این یا اشاره به مرحلهي عالی استقامت است و یا به این که استقامت باید
منطبق با برنامههاي الهی باشد. 3. یکی از برنامههاي رهبران الهی آن است که به تمایلات و منافع شخصی مشرکان توجه نکنند و
پیرو آنها نشوند. 4. در این آیه به برنامهي سازندهي پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره شده است که الف) دعوت مردم به راه خدا؛
ب) استقامت در این راه؛ ج) رفع موانع و عدم پیروي از هواي نفس دیگران؛ د) شروع از خود که بگو من به کتابهاي آسمانی
ایمان آوردهام و ادیان الهی دیگر را نفی نمیکنم؛ چرا که اصول همهي آنها یکسان است. ه) اصل عدالت اجتماعی را رعایت
میکنم، عدالت در داوري، عدالت اقتصادي و عدالت در حکومت و مانند آن. آموزهها و پیامها: 1. بر خلاف تلاش مخالفان دین و
2. رهبران الهی و مبلغان وحدت، شما مردم را به سوي خدا دعوت کنید و شکیبا باشید. ، ص: 276
دینی در راه دین استقامت ورزند و به دنبال هواي نفس مخالفان نروند. 3. ایمان، عدالت و رستاخیز را به یاد داشته باشید. 4. با
مخالفان دین اتمام حجّت کنید و کار را به قیامت واگذارید. *** قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي شوري به مجادله گران
باطلگرا و فرجام عذابآلود آنان اشاره میکند و میفرماید: 16 . وَالَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَۀٌ عِندَ
رَبِّهِمْ وَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ و کسانی که دربارهي خدا بعد از آنکه (دعوت) او (توسط مردم) پذیرفته شد، بحث (و
ستیز) میکنند، دلیلشان نزد پروردگارشان بیپایه (و باطل) است؛ و خشم (خدا) بر آنان است و عذاب شدیدي براي آنان (آماده)
است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که مردم پاكدل و بیغرض، با الهام از فطرت خویش و با مشاهدهي قرآن و
اما مشرکان مجادلهگر و لجوج، همواره به «1» ؛ معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله دعوت او را اجابت کرده، اسلام را پذیرفتهاند
مخالفت و بحث و ستیز دربارهي خدا میپردازند. 2. مقصود از مجادله و بحث و ستیز، همان سخنان مشرکان در مورد شفاعت بتها
و پیروي از آیین نیاکان و پافشاري بر شرك است. ، ص: 277 آموزهها و پیامها: 1. پس از روشن شدن
صفحه 89 از 132
حق، از مجادله و بحث باطل بپرهیزید. 2. مجادله گران باطل گرا، فرجامی عذابآلود دارند. *** قرآن کریم در آیات هفدهم و
هجدهم سورهي شوري به معیارهاي حق و باطل و دو واکنش متفاوت در مورد رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 17 و 18 . اللَّهُ
الَّذِي أَنزَلَ الْکِتَبَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَۀَ قَرِیبٌ* یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا
وَیَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَۀِ لَفِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ خدا کسی است که کتاب را به حق فروفرستاد و (نیز) ترازو را. تو
چه میدانی؟ شاید ساعت (: رستاخیز) نزدیک باشد! کسانی که به آن (رستاخیز) ایمان نمیآورند، بدان شتاب میورزند؛ و کسانی
که ایمان آوردهاند از آن بیمناكاند و میدانند که آن (رستاخیز) حقّ است؛ آگاه باشید! قطعاً، کسانی که در مورد ساعت (:
به معناي مطابقت هر چیز با واقع است و از آن جا « حق » . رستاخیز) مجادله میکنند، در گمراهی دوري هستند. نکتهها و اشارهها: 1
. که قرآن با عینیت خارجی و نیازهاي فطري و اجتماعی انسان هماهنگ است، حق است و جنبهي ذهنی و پنداري و دروغ ندارد. 2
در لغت به معناي ترازو است ولی در این جا مقصود هر گونه ابزار سنجش است، که شامل قانون صحیح، قرآن و شخص « میزان »
پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان راستین علیهم السلام میشود که وجودشان معیار تشخیص حق از باطل است. 3. مردم در برابر
رستاخیز دو گروهاند: الف) کسانی که به آن ایمان دارند و میدانند که رستاخیز حق است و از حسابرسی آن روز میترسند.
، ص: 278 ب) کسانی که بدان ایمان ندارند و از عظمت و حسابرسی آن روز بی خبرند، از این رو
در مورد آن شتاب میورزند و آن را به ریشخند میگیرند. 4. غیر از خدا کسی از ساعت رستاخیز آگاه نیست و ممکن است بسیار
نزدیک باشد و ناگهان فرا رسد. 5. کسانی که در مورد رستاخیز تردید دارند، نه تنها راه را گم کرده، بلکه در گمراهی دوري
هستند؛ چون جهان آفرینش را بیفرجام، بی هدف و بیمعنا میپندارند. آموزهها و پیامها: 1. خدا معیارهاي تشخیص حق و باطل را
. در اختیار شما گذاشته است (از آنها استفاده کنید). 2. رستاخیز را دور نپندارید (و هر لحظه براي آمدن آن آماده باشید). 3
معادباوران از (حسابرسی) رستاخیز در هراساند. 4. شکگرایی در مورد رستاخیز به گمراهی دوري منتهی میشود. *** قرآن
کریم در آیات نوزدهم و بیستم سورهي شوري به صفات خدا و سرنوشت دنیاگرایان و آخرتطلبان اشاره میکند و میفرماید: 19
و 20 . اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِیزُ* مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُوْتِهِ
مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِن نَصِ یبٍ خدا نسبت به بندگانش [پیوسته لطف دارد؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) روزي میدهد؛ و
او نیرومند [و] شکستناپذیر است. هر کس کشت آخرت را بخواهد، براي او در کشتش میافزاییم؛ و هر کس کشت دنیا را
بخواهد، [برخی از آن، بدو میدهیم و براي او در آخرت هیچ بهرهاي نیست. ، ص: 279 نکتهها و
است؛ این واژه به دو معناست: یا به معناي « لطیف » اشارهها: 1. در این آیات به چهار صفت الهی اشاره شده است: الف) خدا
صاحب لطف و مرحمت و یا به معناي آگاه بودن از لطایف و دقایق پنهانی امور، و مانعی ندارد که هر دو معنا در این جا مقصود
باشد؛ یعنی خدا نسبت به بندگانش صاحب لطف است و از دقایق امور آنها نیز آگاه است. ب) خدا روزيدهنده است؛ یعنی
روزيهاي مادي و معنوي را به هر کس شایسته باشد و صلاح بداند میدهد و بدان میافزاید. ج) خدا نیرومند و قادر بر انجام هر
کاري است. د) خدا شکستناپذیر است و اگر وعدهاي داد حتماً انجام میدهد. 2. در این آیات با یک تشبیه زیبا مردم به دو دسته
تقسیم شدهاند: الف) دنیا طلبان که فقط دنیا را هدف خویش قرار دادهاند، که خدا آنان را محروم نمیسازد و سهم کوچکی از دنیا
به آنان میدهد. ب) آخرت طلبان که براي آخرت و کسب نعمتهاي بهشتی میکوشند؛ یعنی هدف آنان خدایی است؛ این افراد
بر نتایج کارهایشان افزوده میشود و پاداشهاي زیادتري از فضل الهی دریافت میکنند (ولی در همان حال از سهم دنیوي نیز
3. این آیه در مورد آخرتطلبان میگوید به نتایج کار آنان افزوده میشود نه این که از دنیا بیبهره «1» .( بیبهره نمیشوند
میشوند؛ آنان هم از سهم دنیوي خود بهره میبرند و هم پاداش اخروي دارند. و از این روست که قرآن کریم میفرماید: رَبَّنَا آتِنَا
اي پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی عطا فرما و «2» ؛ فِی الدُّنْیَا حَسَنَۀً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَۀً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
صفحه 90 از 132
4. محبت دنیا عامل انحراف: امام خمینی رحمه الله در این ما را از عذاب آتش نگهدار. ، ص: 280
مورد مینویسند: تمام مفاسد روحانی و اخلاقی و اعمالی، از حبّ به دنیا و غفلت از حق تعالی و آخرت است و حبّ به دنیا سرمنشأ
هر خطیئه (: خطا کاري) است، چنانچه تمام اصلاحات نفسانی و اخلاقی و اعمالی از توجّه به حق و دار کرامت آن و از بیعلاقگی
5. در این آیه دنیا به مزرعهاي تشبیه «1» . به دنیا و عدم رُکُون (: متمایل نشدن به آن) و اعتماد به زخارف (: زر و زیور) آن است
شده و اعمال و افکار انسان به بذري که در آن افشانده میشوند، ولی هدف این بذرافشانی میتواند محدود به دنیاي فانی و یا
هدفی درازمدت و جاویدان باشد؛ یعنی میتواند مادي یا الهی باشد. و محصول این بذرافشانی و کار و عقاید انسان بر اساس هدف
آن شکل میگیرد، وگرنه دنیا مزرعهاي بیش نیست. 6. در حدیثی از امام علی علیه السلام روایت شده که ثروت و فرزندان، کشت
7. در برخی احادیث از امام «2» . دنیا هستند و کار شایسته کشت آخرت است و گاهی خدا هر دو را براي گروهی جمع میکند
صادق علیه السلام روایت شده که مقصود از رزق، ولایت امام علی علیه السلام، و مقصود از کشت آخرت نیز معرفت امام علی علیه
البته روشن است که اینگونه احادیث مصادیق رزق و کشت معنوي را بیان میکند و موجب انحصار معناي آیه «3» . السلام است
نمیشود. ، ص: 281 آموزهها و پیامها: 1. رزق شما به دست خدایی با لطف، نیرومند و شکستناپذیر
است (پس به سراغ غیر او نروید). 2. اگر هدف شما دنیا باشد از آن محروم نمیشوید، ولی از آخرت محروم میشوید. 3. اگر
هدف شما (الهی و) آخرتی باشد، هم پاداشتان افزون میشود، و هم از دنیا محروم نمیشوید. 4. نه دنیاطلبان به هر آنچه میخواهند
میرسند و نه آخرتطلبان از دنیا محروم میشوند (پس آخرتطلب باشید). *** قرآن کریم در آیات بیست و یکم و بیست و دوم
سورهي شوري به قانون گذاران غیر الهی هشدار میدهد و به فرجام عذابآلود آنان و فرجام نیک مؤمنان شایسته کردار اشاره
میکند و میفرماید: 21 و 22 . أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَۀُ الْفَصْلِ لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ
لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ* تَرَي الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُم مَا یَشَاءُونَ
عِندَ رَبِّهِمْ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ بلکه آیا شریکانی (معبود گونه) براي آنان است که چیزي از دین را که خدا بدان رخصت نداده
است، برایشان مقرر کردند. و اگر سخن فیصلهبخش (در مورد مهلت دادن به مخالفان) نبود، حتماً در میان آنان داوري میشد و در
حقیقت، ستمکاران، برایشان عذابی دردناك است! (در رستاخیز) ستمکاران را میبینی، در حالی که از آنچه به دست آوردهاند
بیمناكاند، و حال آنکه آن (عذاب) بر آنان واقع میشود؛ و کسانی که ایمان آورده و (کارهاي) شایسته انجام دادهاند، در
بوستانهاي بهشتاند، تنها براي آنان آنچه را که بخواهند، نزد پروردگارشان (آماده) هست؛ این فقط فضیلت بزرگ است. تفسیر
قرآن مهر جلد هجدهم، ص: 282 نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي سیزدهم سورهي شوري سخن از قانون گذاري خدا به وسیلهي
پیامبران بود و اینک در این آیات به قانونگذاري غیرالهی اشاره میکند و به مشرکان هشدار میدهد که چه کسی بدون رخصت
الهی حق دارد قوانین دینی را مقرّر کند. آیا شریکی براي خدا وجود دارد که چنین کاري بکند، یا شما قوانین را از خود
میسازید؟! 2. در این آیات بیان شده که خدا سخنی قاطع داشته است که به کافران مهلت میدهد تا آزمایش شوند و حجّت بر
آنان تمام شود و اگر این فصل الخطاب الهی نبود، زود به حساب این مشرکان رسیدگی میشد و گرفتار مجازات میشدند. 3. در
یاد شده است؛ چرا که آنان کار را در غیر مورد آن « ظالم » این آیات از مشرکانی که قانونهاي غیر الهی را باور داشتهاند، با عنوان
قرار داده و قوانین دینی را از غیر خدا گرفتهاند و بدین وسیله به خود و جامعه ستم کرده و همگان را گرفتار مشکلات و انحرافات
نمودهاند. 4. یکی از روشهاي تربیتی قرآن، روش مقایسه است؛ یعنی سرنوشت مشرکان ستمکار را در برابر مؤمنان شایستهکار به
به معناي محلی است که آب و « رُوضات » . تصویر میکشد تا مردم با مقایسهي این دو سرنوشت، راه صحیح را انتخاب کنند. 5
درخت فراوان دارد از این رو به باغهاي سرسبز و خرّم گفته میشود. از این تعبیر استفاده میشود که بوستانهاي بهشتی متفاوتاند
و مؤمنان شایستهکار در بهترین بوستانهاي بهشتی جاي میگیرند. و گناهکارانی که مشمول عفو میشوند در بوستانهاي دیگر به
صفحه 91 از 132
6. در بوستانهاي بهشتی خوردنیها و نوشیدنیها و لذّتهاي فراوان ، ص: 283 «1» . سر میبرند
موجود است اما مؤمنان شایستهکار اگر چیزي غیر از اینها بخواهند نزد پروردگارشان آماده است و هیچ محدودیتی براي پذیرش
درخواستها و سفارشهاي آنان نیست. 7. پاداشها و سفارشهاي مؤمنان شایستهکار نزد پروردگارشان است و این خود نعمتی
والاست که آنان به مقام قرب الهی نزدیکاند و از آن بهره میبرند. این نعمت آنقدر بزرگ است که خداي بزرگ آن را لطف و
فضلی بزرگ شمرده است. 8. نعمتهاي بهشتی فضل و بخشش بزرگ خدا هستند؛ چرا که اعمال انسان اندك است و شایستگی
این پاداشهاي نامحدود و فراوان را ندارد؛ پس این لطف خداست که هر چه انسان بخواهد به او میدهد و به ناچیز بودن عمل او
آموزهها و پیامها: 1. قانونگذاري غیر الهی، ستمکاري است و فرجامی عذابآلود دارد. 2. قانونگذاري شما در «1» . توجه نمیکند
چهارچوب دستورات الهی باشد. 3. سنت خدا آن است که داوري (وعذابِ) مخالفان را به تأخیر اندازد وگرنه آنان زود مجازات
میشدند. 4. در رستاخیز، پشیمانی و ترسِ بدعتگزاران در دین، بیفایده است. 5. فرجام مؤمنان شایستهکردار، بهشتی خرّم و
نعمتهاي دل خواه و بخشش بزرگ است (پس در این راه تلاش کنید). 6. اگر فرجام بهشتی میخواهید، ستمگري نکنید و
مؤمنانی ، ص: 284 شایستهکردار باشید. ***
دوستی خویشاوندان پیامبر، پاداش رسالت ایشان
قرآن کریم در آیهي بیست و سوم سورهي شوري دوستیِ خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله را مزد رسالت ایشان معرفی میکند
و میفرماید: 23 . ذلِکَ الَّذِي یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ
حَسَ نَۀً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ این (همان) چیزي است که خدا بندگانش را که ایمان آورده و (کارهاي) شایسته انجام
و هر کس «. از شما هیچ پاداشی بر این (رسالت) نمیطلبم، جز دوستی در (مورد) نزدیکان » : دادهاند، (بدان) مژده میدهد. بگو
نیکی را به دست آورد، براي او در آن نیکی میافزاییم. به راستی که خدا بسیار آمرزنده [و] بسی سپاسگزار است. نکتهها و
ارائه شده است: الف) مقصود نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله، یعنی « القُربی » اشارهها: 1. در مورد این آیه چهار تفسیر دربارهي
اهلبیت علیهم السلام هستند، که محبت آنها مزد رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و وسیلهاي براي قبول امامت آنهاست که استمرار
ج) مقصود آن است که خویشاوندان خودتان را «1» . نبوت است. ب) مقصود چیزهایی است که انسان را به خدا نزدیک میسازد
دوست داشته باشید و صلهي رحم کنید. د) مقصود حفظ حرمت خویشاوندي پیامبر صلی الله علیه و آله توسط قبایل عرب است که
پیامبر از طریق نسبی یا سببی با آنها خویشاوند بود. البته تفسیر سوم و چهارم با مزد رسالت تناسبی ندارد و تفسیر دوم نیز مناسب
نیست؛ چرا که مسلمانان همگی نزدیک شدن به خدا را دوست ، ص: 285 دارند و نیازي نبود که بر
آن تأکید شود و مزد رسالت قرار گیرد و دوستی اموري که انسان را به خدا نزدیک میکند کافی نیست، بلکه دستور به اطاعت
خدا لازم بود که در آیه نیامده است. بنابراین تفسیر اول مناسبترین تفسیر است که مورد قبول جمعی از مفسران قدیمی و تمام
القربی به کار رفته است، به » و در قرآن در پانزده مورد دیگر که واژهي «1» . مفسران شیعه است و روایات زیادي آن را تأیید میکند
معناي خویشاوندان نزدیک است. 2. در آیات متعدد قرآن به پیامبر دستور داده شده که بگوید: من مزدي براي رسالت خود از شما
آن هم براي کسانی که بخواهند راهی به سوي خدا برگزینند. «3» ؛ و اگر پاداشی از شما بخواهم براي خود شماست «2» نمیخواهم
و در نهایت در آیهي فوق، مزد رسالت را دوستی اهل بیت علیهم السلام معرفی کرده است که ادامهي رسالت پیامبر صلی الله «4»
علیه و آله و موجب هدایت مردم به سوي خداست؛ یعنی سود آن به کسانی میرسد که این محبت را داشته باشند. 3. در منابع
حدیث شیعه و اهل سنت به طور مکرر حکایت شده که این آیه در مورد خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ از جمله در
منابع حدیثی اهل سنت آمده است که: وقتی این آیه فرود آمد، مردم گفتند: اي رسول خدا! مقصود از خویشاوندان تو کیست که
صفحه 92 از 132
دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ ، ص: 286 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: علی و فاطمه و
4. با توجه به این که سورهي شوري، در مکه نازل شده است، نزول این «1» (. فرزندان آنها، (و پیامبر این مطلب را سه بار تکرار کرد
آیه در مورد محبت آل محمد صلی الله علیه و آله اهمیت دو چندان پیدا میکند؛ چرا که روشن میشود دوستی اهل بیت علیهم
السلام از اوایل اسلام و در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه بودند مورد عنایت الهی بوده و بر آن تأکید شده و آن را
مزد رسالت قرار دادهاند و این در حالی است که در مکه شیعه و اهل سنت به معانی امروز وجود نداشت. 5. از این آیه مقام معنوي
اهل بیت و خویشاوندان و آل محمد علیهم السلام به خوبی استفاده میشود و مفسران اهل سنت در این مورد حدیثی را از پیامبر
صلی الله علیه و آله حکایت کردهاند که فرمود: هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود شهید، آمرزیده، توبهکار، با ایمان کامل و
با مژده به بهشت مرده است. و هر کس با دشمنی آل محمد از دنیا برود، مأیوس از رحمت الهی و کافر از دنیا رفته که بوي بهشت
6. جالب آن است که در این آیه نفرمود پاداش رسالت پیامبر محبت یا عشق به اهلبیت علیهم السلام است، بلکه «2» . را نمیشود
یعنی وظیفهي امت «3» . و مودّت کمترین مرحلهي محبت است «. پاداش رسالت پیامبر مودّت اهلبیت علیهم السلام است » : فرمود
اسلام را آسان کرد، و مراحل عالی محبت و عشق به ، ص: 287 اهل بیت را بر مردم واجب نکرد بلکه
اشاره کرد که اگر کسی کوچکترین دوستی و محبتی به اهل بیت علیهم السلام داشته باشد، پاداش رسالت را به انجام رسانده
است، یعنی پایینترین مرحلهي محبت اهل بیت علیهم السلام که همان مودّت است موجب نجات و سعادت میشود تا چه رسد به
. مراحل عالی دوستی، محبت و عشق به آنان که انسان را به پیروي از آنان و الگو قرار دادن آنها و مراحل عالی کمال میرساند. 7
در این آیه به این قانون کلی در مورد کسب نیکیها و حسنات اشاره شده است که هر کس نیکی به دست آورد، خدا بر آن
میافزاید و بدان برکت میدهد و نیکی کارش را افزون میسازد و پاداش زیادتر به او میدهد. 8. در برخی احادیث از امام حسن
البته «1» . در این آیه دوستی اهل بیت علیهم السلام است « حسنه » علیه السلام و ابن عباس و دیگران حکایت شده که مقصود از
روشن است که دوستی اهلبیت علیهم السلام یکی از مصادیق کامل قانون کلی آیهي فوق است ولی معناي آیه وسیع است و شامل
هر گونه کار نیک میشود. 9. در این آیه خدا بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار معرفی شده است، و در آیاتی دیگر، خدا بندگان
بنابراین او دوست دارد که ما نیز جلوهاي از صفاتش را در وجود خود پیاده کنیم. «2» ؛ شکور و بسیار سپاسگزار را میستاید
آموزهها و پیامها: 1. بهشت و نعمتهاي دلخواه آن، مژدگانی مؤمنان شایستهکردار است. 2. پاداش زحمات پیامبر صلی الله علیه و
آله را با دوستی آلمحمد علیهم السلام ادا کنید. 3. خدا بر نیکیهاي شما میافزاید (پس حرکت از شما و برکت از خدا). 4. خدا با
گذشت و بسیار سپاسگزار است (شما نیز جلوهاي از صفات الهی را در خود پیاده کنید و اینگونه باشید). *** تفسیر قرآن مهر
جلد هجدهم، ص: 288 قرآن کریم در آیات بیست و چهارم و بیست و پنجم سورهي شوري با هشدار به مخالفان پیامبر صلی الله
علیه و آله، راه توبه را براي آنان باز میگذارد و میفرماید: 24 و 25 . أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَي عَلَی اللَّهِ کَ ذِباً فَإِن یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلَی قَلْبِکَ
وَیَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ* وَهُوَ الَّذِي یَقْبَلُ التَّوْبَۀَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُوا عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ
و اگر خدا بخواهد، بر دل تو مُهر مینهد، و خدا باطل را نابود میکند و حق را با «!؟ بر خدا دروغ بسته است » : بلکه میگویند
کلماتش تثبیت میکند؛ [چرا] که او به (اسرار) درون سینهها داناست. و او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و از بديها
درمیگذرد و آنچه را انجام میدهید میداند. شأن نزول: حکایت شده که پس از نزول آیهي قبل در مورد دوستی اهل بیت علیهم
السلام که پاداش رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله بود، گروهی از منافقان گفتند: محمد این سخنان را بر خدا دروغ بسته و هدفش
آن است که ما را پس از خود، ذلیل خویشاوندانش سازد. در این جا بود که آیهي بیست و یکم نازل شد و به آنان هشدار داد،
سپس برخی از آنان پشیمان شدند و گریستند و از این رو آیهي بیست و دوم فرود آمد و راه توبه را به روي آنان گشود و پیامبر
نکتهها و اشارهها: 1. آیهي بیست و چهارم اشاره به استدلال منطقی است که اگر «1» . خبر قبولی توبهي آنان را به اطلاعشان رساند
صفحه 93 از 132
کسی ادعاي نبوّت کند و آیات و معجزات بیاورد و بخواهد مردم را بفریبد، بر خدا ، ص: 289 لازم
است که او را رسوا و معجرات او را باطل سازد تا مردم راه حق را پیدا کنند؛ و این از لطف خداست. از این رو به مخالفان گوشزد
به معناي « ذات الصدور » . میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله نمیتواند از خود آیاتی را بسازد و آیهي موّدت بربافته نیست. 2
صاحب سینهها و درون روح و ذهن انسان است، یعنی خدا از افکار و عقایدي که بر دل و ذهن انسان حاکم است و گویی مالک
آموزهها و پیامها: 1. خدا در مورد «1» . آنها شده باخبر است و این اشارهاي لطیف است به حاکمیت افکار بر دل و روح انسان
دروغسازان در دین کوتاه نمیآید و هر کس خطا کند با او برخورد میکند. 2. سنّت خدا، تحقّق حق و نابودي باطل است. 3. راه
توبه و بازگشت براي بندگان خدا باز است. 4. خدا آگاه، توبهپذیر و بخشنده است. 5. خدا از درون و برون شما آگاه است (پس
مراقب اعمال خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سوره شوري به پذیرش دعاي مؤمنان و فرجام کافران اشاره
میکند و میفرماید: 26 . وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَیَزِیدُهُم مِن فَضْلِهِ وَالْکَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ و (دعاي) کسانی
را که ایمان آورده و (کارهاي) شایسته انجام دادهاند، میپذیرد و از بخشش خود بر آنان میافزاید؛ و کافران برایشان عذابی شدید
است. ، ص: 290 نکتهها و اشارهها: 1. خدا درخواست مؤمنان را میپذیرد؛ یعنی دعاي آنان را
دربارهي یکدیگر مستجاب میکند و عبادات و اعمال آنان و شفاعتشان را در مورد برادرانشان قبول میکند، بلکه بر اساس لطف
خود، هر گونه درخواست و دعاي مؤمنان را (طبق مصلحت) میپذیرد. 2. خدا نه تنها دعاي مؤمنان را میپذیرد، بلکه از بخشش
خود چیزي به آنان میافزاید. در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که مقصود از این اضافه، همان شفاعت در مورد
البته روشن است که «1» . کسانی است که در دنیا به آنها نیکی کردهاند، اما (بر اثر اعمال بدشان) مستحق آتش دوزخ شدهاند
شفاعت یکی از مصادیق چیزهاي اضافه است که خدا میدهد. 3. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که سرنوشت دو گروه
مؤمن و کافر را در برابر هم به تصویر میکشد تا مردم بتوانند راه صحیح را آگاهانه انتخاب کنند. در این آیه نیز پذیرش دعاي
مؤمنان و فرجام عذابآلود کافران با هم بیان شده است. آموزهها و پیامها: 1. دعاي مؤمنان شایستهکردار مستجاب است. 2. خدا
آنقدر به مؤمنان شایسته کردار لطف دارد که برخی مطالب درخواست نکرده را به آنان عطا میکند. 3. فرجام کافرورزي عذاب
شدید است. *** ، ص: 291 قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي شوري به رابطهي سرمایه
داري با طغیانگري و به تقدیر روزي مردم اشاره میکند و میفرماید: 27 . وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلکِن یُنَزِّلُ
بِقَدَرٍ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِ یرٌ و اگر (برفرض) خدا روزي را بر بندگانش گسترده میساخت، حتماً، در زمین ستم میکردند؛
به معناي « بغی » . ولیکن به اندازهي معینی که میخواهد فرو میفرستد؛ [چرا] که او به بندگانش آگاه و بیناست. نکتهها و اشارهها: 1
ظلم و سرکشی است؛ یعنی اگر ثروت مردم زیاد شود، سرکشی و ستم میکنند، ولی برخی مفسران از ابن عباس روایت کردهاند که
است؛ بنابراین معناي آیه اینگونه میشود: اگر خدا روزي بندگانش را گسترده سازد، باز هم « طلب » در این جا به معناي « بغی »
2. در این آیه به رابطهي «1» . طلب میکنند و به دنبال ثروتاندوزي بیشتر میروند. البته معناي اول با ظاهر آیه سازگارتر است
ثروتاندوزي با طغیانگري اشاره شده است که یک قانون اجتماعی است؛ یعنی: ثروت زیاد فسادآور است و اگر انسانها غرق در
آن کس «2» . نعمت شوند و خود را بینیاز ببینند، سرمست و سرکش و از اطاعت خدا خارج میشوند و به ظلم و فساد میپردازند
که توانگرت نمیگرداند او مصلحت تو به ز تو میداند (سعدي) 3. در این آیه بیان شده که خدا روزي بندگانش را گسترده
نمیسازد، تا ، ص: 292 گرفتار سرکشی و ستم نشوند، اما ما در دنیاي فعلی میبینیم که بسیاري از
کافران سرکش و ستمکار سرمایهداران هستند، پس چرا خدا به آنان ثروت زیاد داد تا سرکشی کنند؟! پاسخ: اولًا، کافران و
ستمکاران از حوزهي بندگان واقعی خدا خارج و بنابراین به حال خود وا گذاشته شدهاند تا بیشتر ستم کنند و مستحق عذاب
شدیدتري شوند؛ یعنی گاهی ثروتِ زیاد نوعی مجازات الهی است. ثانیاً، همهي انسانها آزمایش میشوند، اما گروهی با فقر و
صفحه 94 از 132
گروهی با ثروت زیاد. ثالثاً، سرنوشت سرمایهداران سرکش، درس عبرتی براي دیگران است که بدانند ثروتِ تنها خوشبختی و
سعادت نمیآورد و انواع آلودگیها را به دنبال دارد. 4. مفهوم آیه آن نیست که انسان براي بهبود وضع مادي خویش تلاش نکند
و در فقر به سر برد، بلکه اگر انسان سستی کند و گرفتار کمبود شود خود مسئول است و فقرش نتیجهي کردار اوست. اما اگر انسان
همهي تلاش خود را کرد ولی باز هم روزي حلال او محدود بود، نباید مأیوس و ناراحت شود؛ چرا که ممکن است مصلحت او در
ادامهي این حالت باشد و اگر ثروت زیادي به او برسد، چه بسا ظرفیت لازم را نداشته باشد و راه سرکشی و ستمکاري در پیش
گیرد. 5. در حدیث قدسی روایت شده که خدا فرمود: برخی بندگانم به وسیلهي بینیازي در ثروت اصلاح میشوند و فقر آنان را
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . فاسد میکند و برخی بندگانم به وسیلهي فقر اصلاح میشوند و اگر ثروتمند شوند فاسد میگردند
یعنی یاران فقیر پیامبر علیه ،« صفه » 6. در برخی روایات تاریخی حکایت شده که آیهي فوق در مورد اصحاب هجدهم، ص: 293
السلام نازل شده است که آرزوي ثروتمند شدن داشتند و گاهی برخی صحابه چشم به اموال یهود دوخته بودند و آرزوي مثل آنها
ولی با توجه به مکّی بودن سورهي شوري این مطلب بعید است. آموزهها و پیامها: 1. ثروت زیاد عامل سرکشی و «1» . را داشتند
ستمکاري است. 2. تقدیر روزي مردم به دست خداي آگاه است (و او از وضع همگان اطلاع دارد). 3. براي روزي خویش تلاش
کنید، اما تسلیم مقدّرات الهی باشید، (شاید ثروتمند شدن مصلحت شما نباشد). *** قرآن کریم در آیات بیست و هشتم و بیست و
نهم سورهي شوري به نشانههاي خدا در بارش باران و آفرینش جهان و نیز به موجودات زنده در آسمانها اشاره میکند و
میفرماید: 28 و 29 . وَهُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ* وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا
بَثَّ فِیهِمَ ا مِن دَابَّۀٍ وَهُوَ عَلَی جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَ اءُ قَدِیرٌ و او کسی است که باران را، پس از آنکه (از آمدنش) ناامید شدند، فرو
میفرستد و رحمتش را میگستراند؛ و او سرپرستی ستوده است. و از نشانههاي اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از
جنبندگان در آن دو پراکنده کرده است؛ و او هر گاه بخواهد بر جمعآوري آنها تواناست. ، ص: 294
آري؛ خدا به فریاد انسانها میرسد و باران «1» . به معناي باران سودمند و یا به معناي فریادرسی است « غیث » . نکتهها و اشارهها: 1
رحمت خویش را بر تشنگان میباراند و نور امید را در زندگی انسان میتاباند. 2. بارش باران از لطف و رحمت خداست و در
همان حال نشانهي خدایی حکیم و سرپرستی شایستهي ستایش است، که چرخهي گردش آب را در طبیعت طوري تنظیم کرده است
که بخارهاي دریاها به صورت ابري پراکنده شود و بارانش همگان را سیراب سازد. 3. یکی از نشانههاي خدا آفرینش جهان هستی
است؛ جهان با ستارگان و سیارات و منظومهها و کهکشانها که با نظمی دقیق در حرکت است و موجودات زیبا و گوناگون را در
خود جاي داده است. 4. در این آیات به وجود جنبندگان و موجودات زنده در زمین و آسمانها اشاره شده است؛ یعنی از این آیه
از موجودات ذره بینی تا موجودات « دابّۀ » میتوان استفاده کرد که آسمانها همچون زمین ساکنانی زنده دارند. البته واژهي
نیز در قرآن به معناي محلّ ستارگان و سیارات و جوّ زمین میآید؛ بنا بر این، « آسمان » غولپیکر و انسان را شامل میشود. واژهي
ممکن است مقصود آیه موجودات ذرّهبینی معلّق در جوّ زمین یا موجودات زنده در کرات آسمانی باشد، یا هر دو باشد که برخی از
به عبارت «3» ؛ براساس دو معناي اخیر، آیه بیان حقیقت علمی است که هنوز براي بشر اثبات نشده است «2» احادیث نیز مؤید آناند
دیگر این آیه ، ص: 295 نظریهپردازي علمی قرآن در حوزهي کیهانشناسی است، که میتواند
موضوع تحقیقات کیهانشناسان قرار گیرد و در صورت اثبات، یکی از اعجازهاي علمی قرآن خواهد بود. 5. در حدیثی از امام علی
علیه السلام روایت شده که کراتی که در آسمان است، شهرهایی همچون شهرهاي زمین دارد، که هر شهر با شهر دیگر (یا هر کره
6. مقصود از جمع جنبندگان، یا جمع کردن آنها در روز رستاخیز براي «1» . با کرهي دیگر) به وسیلهي ستونی از نور ارتباط دارند
«2» . حساب است که بنابراین ممکن است حیوانات نیز همانند انسان داراي رستاخیز باشند، چرا که آنان امتهایی همچون ما هستند
«3» . و یا مقصود جمع کردن و منقرض ساختن جنبندگان است، همان طور که برخی حیوانات در طول تاریخ منقرض شدهاند
صفحه 95 از 132
آموزهها و پیامها: 1. خدا را با مطالعه در نظام بارش باران بشناسید. 2. خدا برطرف کنندهي ناامیديها و گسترش دهندهي رحمت
است (پس نا امید نباشید). 3. خدا را با مطالعه در آفرینش جهان بشناسید. 4. موجودات زنده در آسمان نیز هستند (پس در مورد
آنها پژوهش کنید). 5. قدرت خدا را در انتشار و جمعآوري موجودات ببینید. *** ، ص: 296 قرآن
کریم در آیات سی ام و سی و یکم سورهي شوري به رابطهي مشکلات بشر با کردار او و قانون مکافات عمل و ناتوانی انسان اشاره
میکند و میفرماید: 30 و 31 . وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِ یبَۀٍ فَبِمَا کَسَ بَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ* وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُم
مِن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ و هر مصیبتی به شما رسد پس به خاطر دستاورد شماست؛ و بسیاري (از خطاهاي شما) را میبخشد. و
شما عاجز کننده (ي خدا) بر زمین نیستید؛ و جز خدا هیچ سرپرست و یاوري براي شما نیست. نکتهها و اشارهها: 1. مصیبتها و
مشکلات زندگی انسان چند گونهاند: اول، مصیبتهایی که در اثر اعمال خود انسان گریبانگیر او میشوند و پیامد گناهان و
خطاهاي او و نوعی مجازات در مورد سهل انگاريها و گناهان او هستند و موجب بیداري انسان و دفع غفلتها میشوند. دوم،
مصیبتهایی که براي آزمایش انسانها هستند که اگر انسان در برابر آنها استقامت و صبر و شکر کند، به تکامل روحی و شکوفایی
مثل مصیبتهایی که به پیامبران و اولیاي الهی میرسد. 2. در حدیثی از امام علی علیه «1» ؛ استعدادها و مقامات معنوي نایل میشود
السلام روایت شده که فرمودند: بلا براي ستمکار تأدیب و براي مؤمن امتحان و براي پیامبران درجه و براي دوستان خدا کرامت
3. رابطهي بین اعمال انسان با بروز مشکلات و مصیبتها، رابطهاي قراردادي و ، ص: 297 «2» . است
اعتباري نیست، بلکه رابطهاي تکوینی و حقیقی است؛ یعنی کیفرها و مصیبتها بازتاب طبیعی و تکوینی اعمال انساناند. از دست
دیگران چه شکایت کند کسی سیلی به دست خویش زند بر قفاي خویش دزد از جفاي شحنه چه فریاد میکند گو گردنت نمیزند
الّا جفاي خویش چندین چراغ دارد و بیراهه میرود بگذار تا بیفتد و بیند سزاي خویش (سعدي) 4. در حدیثی از امام علی علیه
السلام روایت شده که فرمودند: هیچ ملتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفته نشد مگر به واسطهي گناهانی که انجام دادند؛ زیرا
خدا به بندگانش ستم روا نمیدارد و اگر مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمتها با صدق نیت به پیشگاه خدا تضرع کنند و
بادلهاي پراشتیاق و آکنده از مهر خدا، از او در خواست جبران کنند، مسلماً آنچه از دست آنان رفته است را بازمیگرداند و
5. در حدیث دیگري از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: «1» . هرگونه مفسدهاي را براي آنان اصلاح میکند
آیهي (فوق) بهترین آیه در قرآن است. اي علی! هر خراشی که از چوبی برتن انسان وارد میشود و هر لغزش قدمی بر اثر گناهی
6. هیچ کسی نمیتواند از قانون حتمی مکافات اعمال ، ص: 298 «2» . است که از او سر زده است
خویش بگریزد و خدا را عاجز سازد، بلکه انسانها هیچ سرپرستی براي به دست آوردن منافع و هیچیاوري براي دفع زیان ندارند.
آموزهها و پیامها: 1. هر چه میکشید از دست خود میکشید. 2. مشکلات شما پیامد کردار شماست (پس در اعمال خود «1»
تجدید نظر کنید). 3. اگر خدا بسیاري از کارهاي بد شما را عفو نمیکرد، مشکلات شما بیشتر بود. 4. راه گریزي از قانون
مکافات عمل نیست. 5. دل به غیر خدا نبندید که غیر او یاوري نخواهید یافت. *** قرآن کریم در آیات سی و دوم تا سی و پنجم
سورهي شوري به نشانههاي خدا در دریا نوردي و قدرتنمایی خدا در آن صحنه و قانون مکافات عمل اشاره میکند و میفرماید:
35 . وَمِنْ آیَاتِهِ الْجَوَارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ* إِن یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَوَاکِدَ عَلَی ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ* -32
أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِمَ ا کَسَ بُوا وَیَعْفُ عَن کَثِیرٍ* وَیَعْلَمَ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِنَا مَا لَهُم مِن مَحِیصٍ از نشانههاي او (کشتیهاي) روان در دریا
همچون کوههاست؛ اگر (خدا) بخواهد، باد را آرام میسازد و (کشتیها) بر روي آن راکد میشوند؛ قطعاً، در این (امور)
نشانههایی براي هر بسیار شکیباي بسیار سپاسگزار است. یا آنها را به خاطر دستاوردشان هلاك میکند (و غرق میسازد)؛ و
بسیاري (از خطاهاي ، ص: 299 شما) را میبخشد. و [تا این که کسانی که دربارهي آیات ما مجادله
میکنند، بدانند که هیچ راه فراري براي آنان نیست. نکتهها و اشارهها: 1. حرکت کشتیها بر آب اقیانوسها، بر اثر اختلاف وزن
صفحه 96 از 132
2. در این آیات به افراد صبور و بسیار «1» . حجمی آنها و وزش باد است که همگی نشانهاي از نظم جهان و ناظمی حکیم و داناست
سپاسگزار اشاره شده است، افرادي که در برابر سختیهاي دریا شکیبا هستند و در مورد نعمت کشتیها و حرکت بر آب و نجات
از مشکلات سپاسگزاري میکنند. 3. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که ایمان دو نیمه است: نیمی از آن
4. در این آیه نیز همچون آیهي قبل به قانون مکافات عمل اشاره شده است که اگر کسی «2» . شکیبایی و نیم دیگر شکر است
مجازات میشود، به خاطر دستآورد خود اوست، ولی خدا بسیاري از گناهان و خطاهاي انسان را میبخشد و به خاطر آن افراد را
5. خدا میتواند کشتیها را از حرکت بیندازد یا اهل کشتی را «3» . مجازات نمیکند و گرنه بر صحنهي زمین کسی باقی نمیماند
به خاطر اعمالشان هلاك سازد و کشتی را غرق کند تا کسانی که در مورد آیات خدا مجادله میکنند بدانند که هیچ راه گریز و
پناهگاهی ندارند، ولی خدا به آنان مهلت میدهد و بسیاري از گناهانشان را میبخشد تا شاید بیدار شوند و به سوي خدا بازگردند.
، ص: 300 آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در حرکت کشتیها خداشناس شوید. 2. نشانههاي قدرت
. خدا را در حرکت کشتیها و توقف آنها ببینید. 3. افراد صبور و سپاسگزار، نشانههاي خدا را در دریانوردي بهتر درك میکنند. 4
مجازات افراد، مکافات عمل خود آنهاست (پس در اعمال خود تجدید نظر کنند). 5. خدا به لطف خود از بسیاري از گناهان شما
میگذرد و مجازاتتان نمیکند. 6. برخی مجازاتها و مشکلات براي آن است که مجادلهگران بیدار شوند. *** قرآن کریم در
آیات سی و ششم تا سی و نهم سورهي شوري با بیان ویژگیهاي مؤمنان متوکّل، به برتري مواهب الهی بر دنیا اشاره میکند و
39 . فَمَا أُوتِیتُم مِن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ* وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ - میفرماید: 36
کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِ بُوا هُمْ یَغْفِرُونَ* وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَي بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ*
وَالَّذِینَ إِذَا أَصَ ابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِ رُونَ و هر چیزي به شما داده شده، پس کالاي زندگی دنیا است؛ و آنچه نزد خداست، براي
کسانی که ایمان آورده و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند، بهتر و پایدارتر است. و (همان) کسانی که از گناهان بزرگ و
[کارهاي زشت پرهیز میکنند، و هنگامی که خشمگین شوند، آنان میآمرزند. و (همان) کسانی که (دعوت) پروردگارشان را
پذیرفتند و نماز را بر پا داشتند و کارشان با مشورت میان (خود) شان است و از آنچه به آنان روزي دادهایم (در راه خدا) هزینه
میکنند؛ و (همان) کسانی که هرگاه ستمی به آنان برسد، ایشان (از همدیگر) یاري میجویند (و ستم را دفع میکنند). تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 301 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات امور دنیوي با امور معنوي که نزد خداست مقایسه شده است. امور
دنیوي بسیار زودگذر و ناچیز و پستاند، اما مواهب الهی، جاویدان و ارزشمندند؛ پس کسی در بازار دنیا سود برده است که به
وسیلهي این کالاي زودگذر به آن مواهب جاویدان دست یابد و این دو را با همدیگر مبادله کند. 2. در حدیثی از پیامبر صلی الله
علیه و آله روایت شده که فرمودند: به خدا سوگند! دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و
به معناي بزرگ است و مقصود « کبائر » .3 «1» !؟ سپس بیرون آورد؛ باید ببیند که چه مقدار آب دریا را با آن انگشت برداشته است
« فواحش » 4. مقصود از «3» ... همچون شرك، ظلم، زنا و «2» ؛ گناهانی است که وعدهي عذاب و آتش بر آنها داده شده باشد
کارهاي بسیار زشت، همچون اعمال منافی عفت است که مؤمنان از آنها دوري میکنند و خود را آلوده نمیسازند. 5. در این آیات
یکی از ویژگیهاي مؤمنان را عفو در هنگام خشم معرفی کرده است. جالب آن است که آیه نمیفرماید مؤمنان خشم نمیکنند،
چرا که خشم امري طبیعی و غریزي است، ولی میفرماید هرگاه خشم کردند خود را کنترل میکنند و از حد و مرز الهی و انسانی و
6. در حدیثی از امام باقر علیه السلام اخلاقی خارج نمیشوند و دشمن خود را میبخشند. ، ص: 302
روایت شده: کسی که به هنگام میل به چیزي و به هنگام ترس و به هنگام خشم، مالک نفس خود باشد (و خود را کنترل کند) خدا
7. این آیات، یکی از ویژگیهاي مؤمنان را مشورت معرفی کرده است. اصل شورا در اسلام و «1» . بدن او را بر آتش حرام میکند
زندگی اجتماعی، یکی از مهمترین پایههاست که فواید زیادي دارد، از جمله این که: - به وسیلهي مشورت، اشکالات ونواقص
صفحه 97 از 132
کارها بر طرف میشود؛ - انسان به وسیلهي مشورت، از فکرها و طرحها و تجارب دیگران استفاده میکند؛ - انسان، بعد از
انسان به وسیلهي مشورت به سوي رشد و هدایت میرود و از - «2» ؛ مشورت، یاران همفکر پیدا میکند که او را حمایت میکنند
ز آن که با عقلی چو عقلی جفت شد مانع بد فعلی و بد گفت شد ... عقل را با عقلِ یاري یار کن امر هم «3» . لغزشها دور میشود
شوري بخوان و کار کن ... این خردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکی روشنتر است (مولوي) 8. مشورت بین مؤمنان
، ص: 303 و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله با «4» کاري زودگذر نیست، بلکه برنامهي ثابت آنهاست
«1» . این که با وحی در ارتباط بود، ولی در کارها و حتی جنگها با مردم مشورت میکرد و گاهی نظرهاي آنان را ترجیح میداد
. البته مشورت دربارهي موضوعات و امور اجرایی است، اما در احکام الهی که از طرف خدا معین میشوند مشورت جایی ندارد. 9
یکی از ویژگیهاي مؤمنان ستمناپذیري آنان است؛ یعنی هنگامی که مظلوم واقع میشوند مقاومت میکنند و از دیگران کمک
یعنی تنها بودن مظلوم دلیل بر سکوت او «2» ؛ میطلبند و در برابر ستمکار میایستند و مؤمنان دیگر نیز آنان را یاري میکنند
نمیشود. 10 . در این آیات هشت ویژگی مؤمنان بر شمرده شده است که عبارتاند از: توکّل، دوري از گناهان کبیره و کارهاي
زشت، عفو در هنگام خشم، پاسخ مثبت به دستورات الهی، نماز، مشورت، انفاق و ظلمستیزي. آموزهها و پیامها: 1. مواهب الهی را
پایدارتر و بهتر از دنیا بدانید. 2. دنیا کالایی پست و کم ارزش است پس (بدان دل نبندید بلکه) به خدا دل ببندید. 3. در هنگام
خشم و گناه، خود را کنترل کنید. 4. نماز، اطاعت از خدا، انفاق و مشورت از نشانههاي مؤمنان است. 5. مؤمنان ظلمپذیر نیستند،
حتی در تنهایی. *** ، ص: 304
شورا در اسلام
2. مؤمنان در کارها با یکدیگر مشورت میکنند ؛( الف) مشورت در قرآن: 1. رهبر مسلمانان با مردم مشورت کند (آلعمران، 159
هیچ » . 3. پدر و مادر در مورد کارهاي کودك با یکدیگر مشورت کنند (بقره، 233 ). ب) مشورت در احادیث: 1 ؛( (شوري، 38
هر کس » .2 «1» ؛( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. کس با کسی مشورت نکند مگر آن که به راه هدایت (و درست) رهنمون شود
هیچ پشتیبانی همچون مشورت » .3 «2» ؛( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. با خردمندان مشورت کند، از پرتوهاي خردها روشنایی گیرد
اي علی! با » : ج) با چه کسی مشورت کنیم؟ 1. از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده ؛«3» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. نیست
ترسو مشورت مکن؛ زیرا او راه حل مشکل را بر تو تنگ میکند. و با بخیل مشورت مکن، زیرا او تو را از هدفت باز میدارد و با
با » : 2. از امام صادق علیه السلام حکایت شده ؛«4» « آدم حریص مشورت مکن، زیرا او آزمندي را در نظرت نیکو جلوه میدهد
تفسیر قرآن مهر ؛«6» ( رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ) «. با عاقل مشورت کن » : 3. با این افراد مشورت کن ؛«5» « احمق مشورت مکن
بهترین کسان براي مشورت تو، » ؛«1» ( امام علی علیه السلام ) «. کسانی که از خدا میترسند مشورت کن » جلد هجدهم، ص: 305
با دشمنانت مشورت کن، تا از نظر آنها مقدار دشمنی آنها را متوجه شوي و به » ؛«2» ( امام علی علیه السلام ) «. افراد با تجربه هستند
، ص: 306 قرآن کریم در آیات چهلم تا چهل و سوم .«3» ( امام علی علیه السلام ) «. هدفشان پیببري
43 . وَجَزاءُ سَیِّئَۀٍ - سورهي شوري قانون مقابلهي به مثل را تأیید و ستمکاران را نکوهش و عفو را تشویق میکند و میفرماید: 40
سَیِّئَۀٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ* وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ مَا عَلَیْهِم مِن سَبِیلٍ* إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی
الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَیَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ* وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ و کیفر بدي،
(مجازات) بدي همانند آن است؛ و هر کس ببخشد و اصلاح نماید، پس پاداش او بر خداست؛ [چرا] که او ستمکاران را دوست
ندارد. و هرکس که بعد از ستم (دیدگی) اش یاري جوید (تا آن را دفع کند)، پس آنان هیچ راهی (براي ایراد) بر ایشان نیست؛ راه
سرزنش فقط بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین به ناحق (تجاوز به حقوق، و) ستم میکنند؛ آنان برایشان عذابی
صفحه 98 از 132
دردناك است. و هر کس شکیبایی کند و بیامرزد (داراي ارادهي استوار است؛ چرا) که این [حاکی از تصمیم استوار (او در)
کارهاست. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم همان طور که با ظلم به سختی مبارزه میکند، ظلمپذیري را نیز رد میکند و به
مظلومان اجازه میدهد که از دیگران یاري بخواهند و با ستمکاران مقابله کنند. 2. قرآن کریم قانون مقابله به مثل را میپذیرد و
بارها آن را تأیید کرده است، یعنی اگر کسی به انسانی ستم کرد و یا کار بدي انجام داد، طرف مقابل میتواند به همان اندازه او را
اي زورمند، روز ضعیفان سیه مکن خونابه میچکد همی از دست انتقام (پروین) ، «1» . مجازات کند
3. قرآن کریم به خاطر آن که جامعهي انسانی به سوي محبت و انسجام و آرامش پیش برود و کینهها پابرجا نشود، بارها ص: 307
تأکید کرده است که بهتر است از خطاهاي دیگران درگذرید و با عفو و گذشت کارها را اصلاح کنید و این عفو را کار پرارزش و
نشانهي عزم راسخ افراد معرفی میکند. البته عفو بدکاران در صورتی است که از موضع قدرت باشد و به اصلاح منتهی شود و
معرفی کرده است، در « کاربد » و مجازات آنان را نیز « بد » ستمکاران از آن سوء استفاده نکنند. 4. در این آیه، کار ستمکاران را
حالی که مجازات ستمکاران مسلماً بد نیست. پس بدي مجازات یا به خاطر آن است که در هر مجازاتی نوعی آزار دیگران است و
هشداري است به کسانی که ،« خدا ستمکاران را دوست ندارد » 5. عبارت «1» . یا به خاطر قرینهي مقابله و مقدمهي بیان عفو است
مقابلهي به مثل میکنند، تا از حد اعتدال خارج نشوند و نیز اشاره به آن است که عفو بدکاران به معناي دوست داشتن ستمکاران و
حمایت از آنان نیست. و نیز اشارهاي به ستمکاران است که دست از کارهاي بد خود بردارند و فکر نکنند همیشه با عفو مواجه
میشوند. 6. در این آیات بیان شده که اگر کسی از دیگران در برابر ستمکاران تقاضاي کمک کند، مستحق سرزنش نیست، بلکه
. این ستمکاران به مردم و سرکشان متکبّر و متجاوزان به حقوق مردم هستند که مستحقّ سرزنشاند و فرجام عذابآلودي دارند. 7
به معناي کوشش براي تجاوز به حقوق مردم و حدود الهی است که شامل ستم نیز « بغی » ، در این جا به معناي ستم به مردم « ظلم »
به معناي تصمیم بر انجام کار و ارادهي محکم است؛ یعنی صبر و عفو از « عزم » .8 «2» . تأکید بر آن است « بغیر الحق » میشود و تعبیر
کارهایی است که خدا به آن فرمان داده و قابل تغییر نیست و یا از ، ص: 308 کارهایی است که انسان
باید عزم راسخ در انجام آن داشته باشد. 9. در برخی احادیث، آیات فوق به قیام امام مهدي (عجلاللَّه تعالی فرجه الشریف) و انتقام
البته اینگونه احادیث مصداق روشن آیه را بیان میکنند و دلیل بر انحصار «1» . از ستمکاران و فسادگران در زمین تفسیر شده است
نیستند. آموزهها و پیامها: 1. شما میتوانید از قانون مقابله به مثل در برابر ستمکاران استفاده کنید. 2. عفو (از موضع قدرت) و
اصلاح بین مردم بهتر از انتقام است و پاداش بزرگی دارد. 3. ستمکاري، انسان را از محبت خدا دور میسازد. 4. ظلمپذیر نباشید و
مقابلهگران با ظلم را سرزنش نکنید. 5. فرجام ستمکاران و سرکشان عذابآلود است. 6. صبر و عفو (از موضع قدرت) نشانهي
ضعف نیست، بلکه نشانهي عزم راسخ شماست. *** قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سورهي شوري به عذاب
46 . وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِیٍّ مِن بَعْدِهِ - رستاخیز و گفتار ستمکاران گمراه و مؤمنان در آن روز اشاره میکند و میفرماید: 44
وَتَرَي الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلَی مَرَدٍّ مِن سَبِیلٍ* وَتَرَاهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا خَاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِیٍّ وَقَالَ
الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَۀِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِیعَذَابٍ مُقِیمٍ* وَمَا کَانَ لَهُم مِنْ أَوْلِیَاءَ یَنصُرُونَهُم
مِن دُونِ اللَّهِ وَمَن یُضْ لِلِ اللَّهُ فَمَ ا لَهُ مِن سَبِیلٍ ، ص: 309 و هر کسی را خدا (به خاطر اعمالش) در
آیا » : گمراهی وانهد، پس بعد از او هیچ سرپرستی براي او نیست، و ستمکاران را میبینی هنگامی که عذاب را میبینند، میگویند
و آنان را میبینی که بر آن (آتش) عرضه میشوند، در حالی که از خواري فروتناند، و «!؟ راهی به سوي بازگشت وجود دارد
در واقع زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و » : (زیر) چشمی، پنهان (بدان) مینگرند؛ و کسانی که ایمان آوردهاند، میگویند
و براي آنان جز خدا، یاوران (و «! خانوادههایشان در روز رستاخیز زیان رساندهاند؛ آگاه باشید که ستمکاران در عذابی پایدار هستند
سرپرستان) ي نیستند که یاريشان کنند؛ و هر کسی را خدا (به خاطر اعمالش) در گمراهی وانهد، پس هیچ راه (نجات) ي براي او
صفحه 99 از 132
نیست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به قانون گمراه شدن افراد اشاره شده است که ممکن است خدا در اثر کردار، سخنان و
عقاید انحرافی، برخی افراد را در گمراهی وانهد و توفیق هدایت را از آنان سلب کند. البته هدایت و گمراهی جنبهي اجباري ندارد،
2. در آیات متعددي از قرآن بیان «1» . بلکه نتیجهي اعمال و عقاید خود انسانهاست و قرآن نیز بارها به این نکته اشاره کرده است
شده است که ستمکاران و گناهکاران دوزخی در روز رستاخیز تقاضاي بازگشت به دنیا میکنند، تا گذشتهي خود را جبران کنند،
ولی به تقاضاي آنان پاسخ منفی داده میشود؛ چرا که بازگشت به دنیا امکانپذیر نیست، همان طور که بازگشت طفل به دوران
جنینی امکانپذیر نیست و این سنت الهی است؛ و علاوه بر آن اینگونه افراد در دنیا نشان دادند که قابل اصلاح نیستند و اگر
3. در این آیات به دو حالت ستمکاران بازگردند باز هم به روش قبل خود ادامه میدهند. ، ص: 310
گمراه در رستاخیز اشاره شده است: الف) حالت پشیمانی و تقاضاي بازگشت به دنیا؛ ب) حالت ذلّت و فروتنی در برابر آتش که
4. در این آیات به نتیجهي اعمال ستمکاران اشاره شده است: الف) زیانکاري «1» . زیرچشمی یا با چشمی نیمهباز به آن مینگرند
آنان در رستاخیز که عمر و جان و خانوادهي خویش را داده ولی چیزي در برابر آن به دست نیاوردهاند؛ ب) عذاب دایم الهی که
گرفتار آن شدهاند؛ ج) تنهایی و بییاوري آنان در رستاخیز. 5. این آیه به مؤمنانی اشاره میکند که در رستاخیز به سخن میآیند و
با بیان زیانکاري ستمکاران، آنها را سرزنش میکنند. این مؤمنان همان مظلومانی هستند که در طول تاریخ از دست ستمکاران
عذاب کشیده و اینک در قیامت با ستمکاران روبهرو شدهاند و زیانکاري آنان را میبینند. مظلومانی همچون پیروان امام علی علیه
6. زیانکار واقعی کسی است که « 2» . السلام و ائمهي اطهار علیهم السلام که راه مظلومیت آنان را همچنان ادامه میدهند
سرمایههاي اساسی همچون عمر و استعداد و خانوادهي خویش را از دست بدهد و در برابر آن پاداش الهی کسب نکند و در
رستاخیز با دست خالی و تنها وارد شود. ، ص: 311 آموزهها و پیامها: 1. گمراهی انسان عامل
محرومیت او از یاري خدا و دیگران است. 2. ستمکاري عامل پشیمانی در رستاخیز است. 3. ستمکاران گردنکش در برابر عذاب
رستاخیز ذلیل و فروتن میشوند. 4. معیار زیانکاري، زیان خود و خانواده در رستاخیز است. 5. ستمکاري عامل عذاب دایمی و
تنهایی و بییاوري در رستاخیز است. 6. گمراهی هرگونه راه نجاتی را بر روي انسان میبندد. 7. اگر سعادت اخروي میطلبید،
ستمگري نکنید. 8. به (سرمایهي عمر و استعداد) خویش و خانواده (و سعادت آنها) بیندیشید تا زیانکار نشوید. *** قرآن کریم در
آیات چهل و هفتم و چهل و هشتم سورهي شوري با فراخواندن مردم به سوي خدا به آنان هشدار داده و با دلداري به پیامبر صلی
الله علیه و آله به حالات مختلف انسان در برابر نعمت و مصیبت اشاره میکند و میفرماید: 47 و 48 . اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ
یَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَالَکُم مِن مَلْجَ أٍ یَوْمَئِذٍ وَمَا لَکُم مِن نَکِیرٍ* فَإِن أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلَنَاكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا
أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَ ۀً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِ بْهُمْ سَیِّئَۀٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ کَفُورٌ (دعوت) پروردگارتان را بپذیرید، پیش از
آنکه روزي فرا رسد که از [جانب خدا هیچ بازگشتی براي آن نیست؛ در آن روز هیچ پناهگاهی براي شما نیست و هیچ (مجال)
انکاري براي شما نیست. و اگر رويگردان شوند، پس تو را (به عنوان) نگهبان [مستمر] بر آنان نفرستادیم، بر تو (وظیفهاي) جز
رساندن [پیام نیست. و در حقیقت، هنگامی که ما رحمتی از سوي خود به انسان بچشانیم، بدان شادمان گردد، و اگر به خاطر
دستاورد پیشینشان بدي به آنان برسد، پس (ناسپاسی میکنند؛ چرا) که انسان بسیار ناسپاس است. ،
ص: 312 نکتهها و اشارهها: 1. روز رستاخیز، روزي است که خدا فرمان داده که هیچ کس نمیتواند بازگردد؛ از این رو کسی
و تمام راهها بسته است و انسان هیچ پناهگاه و مدافعی نخواهد داشت و «1» نمیتواند در برابر فرمان خدا مقاومت کند و بازگردد
2. در این آیه بیان شد که تنها «2» . در آن روز نمیتواند گناهان خود را انکار کند چرا که همه چیز و همهي گواهان حاضرند
وظیفهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ابلاغ پیام الهی است و او نگهبان مردم و مسئول اعمال آنها نیست. البته این انحصار
وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله، حصر اضافی است، یعنی تو نسبت به این افراد لجوج در محیط مکه وظیفهاي جز ابلاغ پیام
صفحه 100 از 132
. نداري؛ وگرنه پیامبر در شرایط دیگر و در برابر افراد دیگر وظایف دیگري نیز داشت که گاهی به جهاد و جنگ منتهی میشد. 3
در این آیات به حالات انسانهاي تربیت نایافته در پرتو وحی اشاره شده است، انسانهایی کم ظرفیت که در برابر نعمتهاي اندك
خوشحال و سرمست و غافل میشوند و خدا را از یاد میبرند و در برابر مشکلاتی که پیامد اعمال خود آنهاست ناامید و ناسپاس «3»
میشوند، در حالی که مردان خدا پرظرفیتاند و در حال نعمت و سختی خدا را فراموش نمیکنند و سپاسگزار او هستند. 4. در این
آیات خدا نعمتها را به خود نسبت میدهد، چرا که مقتضاي رحمت اوست، ولی اشاره میکند که بخشی از مشکلات و
مصیبتهایی که به انسان میرسد در اثر اعمال خود اوست، چرا که پیامد کارهاي اوست. ، ص: 313
آموزهها و پیامها: 1. پیوند خود را با خدا برقرار سازید که رستاخیز براي این کار دیر است. 2. رستاخیز روز بیپناهی، بیدفاعی و
روزي بیبازگشت است. 3. وظیفهي رهبران الهی و مبلغان دینی، فقط رساندن پیام به مردم است (و لازم نیست آنها را بر هدایت
اجبار کنند). 4. انسان کم ظرفیت است و زود شاد یا (غمگین و) ناسپاس میشود. 5. ریشهي مشکلات و مصیبتها را در اعمال
خودتان جستوجو کنید. *** قرآن کریم در آیات چهل و نهم و پنجاهم سورهي شوري به فرمانروایی خدا و قدرت او در زایایی و
نازایی انسانها اشاره میکند و میفرماید: 49 و 50 . لِلَّهِ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ
الذُّکُورَ* أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَإِنَاثاً وَیَجْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ فرمانرواییِ آسمانها و زمین فقط از آنِ خداست؛ هر چه را
بخواهد میآفریند؛ به هر کس بخواهد، دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر میبخشد؛ یا آنان را پسران و دخترانِ جفت
میدهد؛ و هر کس را بخواهد نازا قرار میدهد؛ [چرا] که او داناي تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به چهار صفت
اساسی خدا اشاره شده است که عبارتاند از: الف) مالکیت و حکومت مطلق جهان؛ ب) آفریدگاري او که نمونهاي از آن را در
ایجاد فرزندان میبینیم؛ ج) قدرت خدا بر انجام کارها یا جلوگیري از آنها؛ د) علم بی پایان الهی. 2. مالکیت و فرمانروایی خدا
همچون حکومت و مالکیت انسانها ، ص: 314 اعتباري و قراردادي نیست، بلکه حقیقی و تکوینی
است، یعنی همهي هستی تحت فرمان او و وابسته به اوست و از این روست که هرچه اراده کند میآفریند یا از آن جلوگیري میکند
و به هر کس بخواهد پسر یا دختر میدهد و همهي اینها مظهر مالکیت و حکومت مطلق اوست. البته ارادهي الهی تابع حکمت
اوست، پس مصلحت افراد و زمینهها و ... را رعایت میکند. 3. در این آیات مردم به چهار گروه تقسیم شدهاند: الف) گروهی که
تنها داراي دختر میشوند و آرزوي پسر دارند. ب) گروهی که تنها داراي پسر میشوند و آرزوي دختر دارند. ج) گروهی که هم
پسر و هم دختر دارند. د) گروهی که عقیم هستند و فرزندي ندارند. آري؛ همه این امور به دست خداست که بر اساس حکمت و
مصلحت افراد را به صورتهاي مختلف قرار میدهد تا در پرتو این تفاوتها راه رشد و تکامل و سعادت را بپویند. 4. در این آیات
بیان شده که فرزنددار شدن و جنس پسر و دختر به دست خداست؛ البته در عصر ما تأثیر برخی داروها و غذاها در این امور ثابت
شده است اما اینها احتمال را افزایش میدهد و قطعی نیست. البته این بدان معنا نیست که اسباب و عوامل مؤثر نیست و انسان براي
به دست آوردن فرزند دل خواه تلاش نکند، بلکه این آیه اشاره به آن است که علت و سبب اصلی فرزنددار شدن و جنس آن به
. دست خداست و همه چیز در این راستا معنا پیدا میکند؛ پس اگر فرزنددار شدید او داده است و اگر نه، او صلاح ندانسته است. 5
در این آیات، دختر قبل از پسر ذکر شده و هر دو هدیهي الهی معرفی شدهاند. این نوعی احیاي شخصیت زن و مبارزه با افکار و
.6 خرافات جاهلی در مورد کراهت از دختر است که اسلام پیشتاز این مبارزه بوده است. ، ص: 315
در حدیثی روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: از خجسته بودن زن آن است که نخست دختر آورد، سپس پسر آورد.
در این آیه همراه شدن دختر و « زوج » 7. مقصود از «1» . آنگاه حضرت به آیهي فوق استشهاد کردند که دختر را قبل از پسر آورد
پسر در یک خانواده است، نه به معناي ازدواج. برخی مفسران هم این تعبیر را اشاره به فرزندان دو قلو یا تولد فرزندان پسر و دختر
. آموزهها و پیامها: 1. حاکمیت، قدرت و علم خدا را با مطالعه در تولد فرزندان دختر و پسر بشناسید. 2 «2» . پشت سرهم دانستهاند
صفحه 101 از 132
دختر و پسر هر دو بخششی الهی هستند. 3. زایایی و نازایی انسانها به دست خداست. ***
اقسام وحی
قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي شوري به اقسام وحی اشاره میکند و میفرماید: 51 . وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً
أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَ ابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ و براي هیچ بشري (شایسته) نیست که خدا با او سخن
بگوید، جز به وحی (مستقیم) یا از پشت مانعی یا فرستادهاي (از فرشتگان) میفرستد، و با رخصت او آنچه را بخواهد وحی میکند؛
[چرا] که او بلند مرتبهاي فرزانه است. شأن نزول: حکایت کردهاند که گروهی از یهودیان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند
و گفتند: اگر تو پیامبري، پس همچون موسی با خدا سخن بگو و به او نگاه کن ، ص: 316 تا به تو
ایمان آوریم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: موسی نیز هرگز خدا را ندید. و بدین مناسبت آیهي فوق فرود آمد و چگونگی
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از سه طریقِ ارتباط خدا با بشر سخن گفته شده است: الف) «1» . ارتباط پیامبران با خدا را بیان کرد
وحی مستقیم به پیامبر که از طریق القاي به قلب صورت میگیرد. ب) سخن گفتن خدا با پیامبر که از پشت مانع و حجات است،
کنایه از این که مانند کسی است که از پشت پرده سخن میگوید که صداي او را میشنوند ولی خود او را نمیبینند. همان طور که
ج) از طریق فرستادن «3» . با موسی سخن گفت و در خواب صادق برخی مطالب را به ابراهیم وحی کرد «2» خدا در کوه طور
فرشتهي وحی، جبرئیل. شاید این سه طریق به ترتیب اهمیت و شرافت باشد که هر کدام براي برخی پیامبران تحقق یافته است. 2. از
و «5» گاهی جبرئیل براي پیامبر وحی را میآورد «4» : هر سه طریقِ وحی بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده است؛ یعنی
گاهی خدا مستقیم با پیامبر صلی الله علیه و آله سخن میگفت مثل معراج. و گاهی از پس پرده مطالب به پیامبر صلی الله علیه و آله
یا مطالبی که در معراج شنیدند. ، ص: «6» القا میشد، همچون خوابی که در مورد فتح مکه دیدند
3. وحی از طریق جبرئیل به چند صورت انجام شد: الف) فرشتهي وحی به صورت انسانی خوشچهره به حضور ایشان میرسید 317
ب) جبرئیل به صورت اصلی بر پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهر میشد، که این کار تنها دو بار انجام شد. «1» . و مطالب را میگفت
در اصل به معناي اشارهي سریع است که به صورت کلام رمزي یا صدا یا اشاره با اعضا و یا نوشتن صورت میگیرد « وحی » .4 «2»
«3» . و در قرآن کریم در معانی مختلفی استعمال شده است؛ از جمله: الف) به معناي اشاره که در مورد حضرت زکریا آمده است
«5» . ج) به معناي الهام به جمادات که در مورد زمین آمده است «4» . ب) به معناي الهام غریزي که در مورد زنبور عسل آمده است
ه) به معناي تدبیر و تقدیر تکوینی نظام هستی که در مورد «6» . د) به معناي الهام به انسان که در مورد مادر موسی آمده است
ز) به معناي وسوسه و دروغپردازي که در «8» . و) به معناي امر و دستور که در مورد حواریین آمده است «7» . آسمانها آمده است
، ص: 318 ح) به معناي خبر دادن یا وحی تسدیدي که در مورد «9» . مورد شیطانها آمده است
البته ممکن است برخی از این اقسام با برخی دیگر قابل ادغام باشند. 5. حقیقت وحی بر ما پوشیده «1» . پیشوایان دین آمده است
است ولی میدانیم که پیامبران شعوري مرموز داشتهاند که میتوانستهاند پیامهاي الهی را دریافت کنند و بقیهي انسانها از آن
محروم بودند. آنان همچون بینایان در شهر نابینایان و مانند کسانی بودند که دستگاه گیرندهاي قوي در اختیار داشتند که حقایق
الهی و قرآنی را شهود میکردند و میگرفتند و براي مردم حکایت مینمودند. 6. در این آیه به دو صفت بلندمرتبه و حکیم بودن
خدا اشاره شده است و این اشاره دارد که وحی الهی با حکمت خدا و مقام بلند او ارتباط دارد و پرتوي از آنهاست. آموزهها و
پیامها: 1. خدا از سه طریق با بشر تماس میگیرد؛ گاهی مستقیم و گاهی از پس پرده و گاهی به وسیلهي فرشته. 2. فرشتگان وحی
بدون خواست و رخصت الهی چیزي نمیگویند (پس وحی در کنترل و حفاظت الهی است). 3. وحی، پرتوي از حکمت خداي
بلندمرتبه است. 4. وحیشناس شوید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و دوم و پنجاه و سوم سورهي شوري به چگونگی نزول وحی
صفحه 102 از 132
بر پیامبر صلی الله علیه و آله و نور قرآن و راه مستقم خدا اشاره میکند و میفرماید: 52 و 53 . وَکَذلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا
مَا کُنتَ تَدْرِي مَا الْکِتَبُ وَلَا ، ص: 319 الْإِیمَ انُ وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ
لَتَهْدِي إِلَی صِ رَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ* صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ أَلَا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ و اینگونه، از فرمان خویش
به سوي تو (قرآنِ) روح بخش را وحی کردیم، در حالی که نمیدانستی کتاب (: قرآن) و ایمان (به محتواي آن) چیست؛ ولیکن آن
را نوري قرار دادیم که به وسیلهي آن هر کس از بندگانمان را که بخواهیم (و شایسته بدانیم)، راهنمایی میکنیم؛ و قطعاً، تو به
سوي راه راست راهنمایی میکنی. (همان) راه خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است فقط از آنِ اوست؛ آگاه باشید
استفاده میشود که هر سه قسم وحی که در « کذلک » که همهي کارها تنها به سوي خدا بازمیگردد! نکتهها و اشارهها: 1. از تعبیر
آیهي قبل بیان شده در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تحقق یافته است؛ یعنی وحی مستقیم و وحی از پشت پرده و وحی از
در آیات فوق چیست؟ اکثر مفسرن برآناند که مقصود همان قرآن است که بر پیامبر صلی الله « روح » 2. مقصود از «1» . طریق فرشته
علیه و آله وحی شده است؛ قرآنی که مایهي حیات دل و زندگی انسان است؛ و قراین موجود در آیه این دیدگاه را تقویت میکند.
همان روح القدس باشد؛ یعنی فرشتهاي که از جبرئیل و میکائیل برتر و « روح » اما برخی از مفسران احتمال دادهاند که مقصود از «2»
البته مانعی ندارد که «4» . نیز به این مطلب اشاره شده است «3» همیشه همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. در برخی احادیث
تفسیر قرآن مهر جلد «5» . هر دو تفسیر مقصود آیه باشد و خدا روح القدس و قرآن را بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاده باشد
در این آیه قرآن است که قبلًا بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نشده بود و او از محتوا و « کتاب » 3. مقصود از هجدهم، ص: 320
جزئیات آن خبر نداشت و به طور طبیعی به آن جزئیات نیز ایمان نداش
بخش